گریه
يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند ؛ اما بخاطر خدا و تنها به اميد او ،. به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد ... اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند ؛ تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوي درهاي بسته بدو ، چون : خــداي تــو و يوســف يکـيــسـت ... به وبلاگ درخت امید خوش اومدید لحظات خوشی را برای شما آرزو مندم

گریه

دو شنبه 7 بهمن 1392
13:15
مصطفی

 

 

گریه نکن پدر ......

همین " نان حلال " که در دست داری ........

می ارزد به تمام سفره های رنگین حرامی که بعضی ها دارند ......

این روزها نان حلال در آوردن عرضه میخواهد .....

که تو داری پدرم .......

دستت را میبوسم که نان حلال بر سر سفره ی با برکتت دیدم .....



نظرات شما عزیزان:

ثنــای دوست داشتنی
ساعت22:59---7 بهمن 1392
زیبابود وتاثیر برانگیز،به وبم بیا پشیمون نمی شی ها

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: پدر